استراتژی خروج از کسب و کار

شاید در نگاه اول کمی غمانگیز به نظر برسد که در حین نوشتن طرح کسب و کار به استراتژی خروج از کسب و کار هم فکر کنیم؛ ولی بهتر است به این استراتژی هم در هنگام برنامهریزی فکر کنید. زیرا همین استراتژی است که نحوه اداره شرکت را در کل مسیر تحت تأثیر قرار میدهد.
مثلاً اگر استراتژی شما این است که وارد لیست بازار سهام شوید، باید از همان ابتدا از یک سری مقررات و ضوابط حسابداری مشخص پیروی کنید؛ ولی اگر استراتژی شما در انتها این است که شرکت را به رقیب بزرگی در صنعتتان بفروشید، پیروی از آن مقررات و ضوابط غیر ضروری و هزینهبر است. اگر هم میخواهید کسب و کار را به فرزندانتان انتقال دهید، باید از یک زمان مشخص شروع به آموزش دادن آنها کنید و از سنین کم آنها را درگیر فعالیتهای شرکت کنید.
در اینجا میخواهیم چند استراتژی خروج از کسب و کار را شرح دهیم؛ این استراتژی ها برای کارآفرینانی که در مراحل اولیه فرآیند برنامهریزی، قصد دارند برنامه خروج از کسب و کار خود را ایجاد کنند مناسب هستند:
-
استراتژی خروج از کسب و کار: به کسب و کارتان خاتمه دهید.
این استراتژی خروج از کسب و کار بیشتر برای کسب و کارهای کوچک میتواند موثر باشد. در سالهای موجود قبل از برنامهریزی برای خروج از کسب و کار، حقوق شخصیتان را افزایش دهید و بدون توجه به عملکرد شرکت به خودتان پاداشهای بزرگ بدهید. مطمئن شوید که طبق برنامه تمامی بدهیهای باقیمانده را تصفیه کردهاید. بعد از این کار میتوانید درهای شرکت را ببندید و سایر داراییها را نقد کنید. البته این روش یک عیب دارد؛ طبیعتاً هر چه درآمد شما بیشتر باشد، بدهی مالیاتی بیشتری باید پرداخت کنید. ولی از طرف دیگر این برنامه خروج از کسب و کار یکی از آسانترین روشها برای اجراست.
-
استراتژی خروج از کسب و کار: کسب و کارتان را خانوادگی کنید.
خیلی از صاحبان کسب و کار برای تداوم عملیات شرکت و زنده نگه داشتن نام و برند آن، فرزندان یا اعضای خانواده و فامیل را وارد کسب و کار میکنند. برای اینکه یک کسب و کار خانوادگی رشد کند و برای نسلهای بعدی بقا داشته باشد، باید صاحبان و مدیران به شکلی اصولی و دقیق برنامهریزی انجام دهند. همچنین اگر قرار است فرزندان وارث کسب و کار باشند باید از سنین کم در شرکت حضور داشته باشند و درگیر فعالیتهای آن بشوند.
کسب و کار خانوادگی به جز مزیت تداوم فعالیت شرکت در نسلهای بعدی، اهمیت بالایی از جهت کمک به اقتصاد جامعه نیز دارد. البته این نوع از کسب و کارها بسیار دشوار هستند؛ آموزشهای لازم برای آماده کردن جانشینان، عدم علاقه و تمایل فرزندان به جانشینی و نداشتن مهارتهای مدیریتی از جمله مشکلات این کار است.
-
استراتژی خروج از کسب و کار: سهام خودتان را بفروشید.
این استراتژی خروج از کسب و کار به طور خاص در کسب و کارهای مشارکتی موثر است. وقتی شما آماده هستید که بازنشسته شوید، سهامتان را به سایر شرکا یا به کارمند جدیدی که واجد شرایط برای شراکت است میفروشید. شما خیلی راحت شرکت را ترک میکنید به علاوه درآمدی هم از فروش کسب میکنید.
-
استراتژی خروج از کسب و کار: داراییهایتان را به موجودی نقد تبدیل کنید.
همه چیز را به ارزش روز بازار بفروشید. از درآمد حاصل شده از فروش بدهیهای باقیمانده شرکت را تسویه کنید. این یک رویکرد ساده است ولی در مقابل احتمال دارد که کمترین منفعت را به عنوان برنامه خروج از کسب و کار عایدتان کند. از آنجایی که فقط مشتاقید سریعتر بفروشید؛ در نتیجه هنگام مذاکره برای فروش راضی به قیمتی میشوید که در نهایت احتمالاً به ضرر شما است. در حقیقت فقط ارزش روز داراییهای شرکت را بدست میآورید و چیزهایی مانند شهرت و روابط شغلی که بسیار با ارزش هستند را از دست میدهید.
-
استراتژی خروج از کسب و کار: کسب و کارتان را یکجا بفروشید.
تصمیم به فروش کسب و کاری که به سختی برای شکلگیری و رشد آن کار کردهاید دشوار است. ولی تحت تأثیر برخی شرایط، میتواند بهترین گزینه برای شما باشد. مثلاً در شرایطی که آماده بازنشستگی هستید و جانشین یا وارثی ندارید، یا در شرایطی که سرمایه کافی برای ادامه فعالیت شرکت ندارید و یا زمانی که شریکتان قصد خروج دارد، فروش راه پیش روی شماست.
شما میتوانید کسب و کارتان را بفروشید؛ ولی خیلی از مالکان با یک کارگزار کسب و کار متخصص برای فروش شرکت قرارداد میبندند. کارگزار متخصص علاوه بر مهارت و اطلاعات درباره مسائل قانونی و حقوقی، از الزامات مالیات و دفاتر حسابداری نیز آگاه است. همچنین محرمانه نگه داشتن و محافظت از مالکیت و نام و نشان شما یک دلیل دیگر برای استفاده از کارگزار است. اگر شما خودتان شروع به تبلیغات کنید و کسب و کارتان را به خریداران بالقوه نشان دهید، توانایی شما در رهبری و مدیریت شرکت به خطر میافتد.
همچنین در هنگام فروش میتوانید برای داشتن سهام شرکت مذاکره کنید که پس از گرفتن پول حاصل از فروش، از سود سهام نیز بهرهمند شوید.
-
استراتژی خروج از کسب و کار: ادغام و اکتساب (M&A)
گاهی اوقات صاحب یک کسب و کار تصمیم میگیرد که شرکت را به یک شرکت دیگر بفروشد؛ خریدار معمولاً خدمات شرکت خریداری شده را با کالاها و خدمات شرکت خودش ادغام میکند. در واقع در اثر این فرآیند دو کسب و کار میتوانند ارزش بیشتری در قالب یک شرکت خلق کنند. برای مثال زمانی که “گوگل” ، “یوتیوب” را خریداری کرد، پلتفورم ویدئوها را وارد نتایج جستجوهایش کرد. اگر دقت کرده باشید، وقتی یک موضوع را در گوگل جستجو میکنید، تعداد زیادی از ویدئوهای یوتیوب را در صفحه جستجو خود میبینید.
البته لزومی ندارد که ادغام و اکتساب در مقیاس خیلی بزرگ رخ دهد. یک کافی شاپ هم میتواند یک کسب و کار شیرینیپزی را خریداری کند و در نتیجه این ادغام و اکتساب، در کنار قهوه به منو خود کیک و تارت اضافه کند.
زمان مناسب برای بدست آوردن سود زیاد از طریق ادغام و اکتساب وقتی است که کسب و کارتان بسیار ارزشمند باشد؛ مثلاً خریدار نیاز فوری و ضروری برای کالاها یا خدمات شما داشته باشد؛ یا چند خریدار پیشنهاد مزایده بدهند که باعث بالا رفتن ارزش کسب و کار شما بشود؛ و یا زمانی که بخواهید کسب و کارتان را به یکی از رقبا بفروشید، خیلی راحتتر میتوانید برای قیمت بالاتر مذاکره کنید.
-
استراتژی خروج از کسب و کار: عرضه اولیه سهام (IPO)
در این استراتژی خروج از کسب و کار میخواهید کسب و کارتان را به شکل عمومی در بیاورید؛ یعنی کسب و کار شما برای اولین بار و بدون سابقه قبلی در قیمتگذاری وارد بازار بورس میشود و اوراق بهادار برای عموم مردم عرضه میکند. این روش از سختترین و کم احتمال ترین استراتژیهای خروج از کسب و کار است که برای کسب و کارهای کوچک تقریباً غیرممکن است.
زمانی که اطمینان پیدا کردید شرکتتان برای سرمایهگذاران جذاب است و یا خریداران استراتژیک در جستجو شرکتهایی مانند شرکت شما هستند، باید استراتژی خروج از کسب و کار مناسب را با بررسی سایر عوامل محیطی در نظر بگیرید. سپس با سرمایهگذاران و مدیران عالی شرکت مشورت کنید تا بهترین تصمیمی که به نفع همه باشد را بگیرید.
پیشنهاد آیفوبلی:
دیدگاه شما